فردا به دیار یار سفری خواهم کرد
به امید دیدن دیده ی یار سفری خواهم کرد
به او هر آنچه در دل است گر باور کند
دلم بسی آسوده است
امشب در رویای خیالم خاطره ای میسازم
در کلبه ی کهنه ی خویش برای تو عشقی میسازم
به او گویم که عاشق و شیدایم هنوز..
تو نیز عمری پای دیگری نسوز